یادگیری گروهی فارکس، مُضره!

سلام. مسعود معینی هستم و خوشحالم که با یک فایل دیگه، همراه همیم. کلاسهای سنتی فارکس معمولا دو مدل حضوری و مجازیان: همهمون بلدیم که توی مدل حضوری، یک یا چند نفر توی یک فضای فیزیکی و ساعت مشخص جمع میشن و از یک مربی یاد میگیرن. کلاس مجازی هم مثل حضوریه با این فرق که شرط مکان فیزیکی مشخص رو نداره. توی فایل «سفر فارکسمون، این مدلیه» یهکم درباره تفاوت آموزش و یادگیری توضیح دادم. اصل ماجرا اینجاست که جنس مهارتی فارکس، به یادگیری وصله و وقتی از یادگیری حرف میزنیم، یادگیرندهست که مهمه. حالا این یادگیرندهها، هر کدومشون یه دنیای مجزان با سبکهای مختلف یادگیری، ساعتهای متفاوت یادگیری، مشغلههای متفاوت و زمانهای آزاد متغیر، سرعت یادگیریها اصلا شبیه به هم نیست، یکی یه مطلب رو با یکبار دیدن و شنیدن میگیره و یکی لازمه بیستبار توی خلوت خودش اون مطلب رو گوش کنه تا بهش بشینه. یادگیری یه آدم برونگرا، اصلا شبیه یه درونگرا نیست. یادگیری یه آدمی که با عدد و رقم کار میکنه، اصلا شبیه به اونی که میره یوگا و مدیتیشن میکنه نیست. پس من مربی باید دورهم رو جوری تدوین کنم که تمام این تفاوتها توش دیده شده باشه و همهی این یادگیرندهها، توی مسیر، حالشون خوب باشه البته با استانداردهای درست یادگیری. روان هر کدوم از ماها از کودکی دنیایی زخم و عقدهی منحصر به فرد داره که هر با هم نشستنی در فاز اول یادگیری فارکس، میتونه شدیدا ویروسی و مضر باشه. تا زمانیکه شما به سبک فردی خودتون نرسید، معمولا هر کپی برداری از آدمی که در سطح خودتون توی فاز یادگیری هست میتونه به ضررتون تموم شه. یه مثال براتون بزنم که ببینید چقدر ریشهها و کودکی، عمقی و اثرگذارن توی فارکس: توی ویکتوری زون، زن و شوهر، پدر و دختر، پدر و پسر و برادر زیاد داریم. یکی از زن و شوهرها، اوایل آب خوردن فارکس رو هم با هم انجام میدادن. هرچقدر جلوتر رفتیم، تفاوتهاشون توی نگاهشون به بازار خودشو بیشتر نشون میداد. خانومه تعداد تریدهاش کمتر بود اما سودهای بیشتری میگرفت ولی شوهرش حدودا سی درصد بیشتر ترید میکرد، استاپش بیشتر میخورد و سودهاش معمولا یک دوم تا یک سوم خانمش بود. هر چقدر توی استراتژی میگشتن، دلیل این تفاوت و اشکال رو پیدا نمیکردن و از من کمک خواستن که ریشه رو پیدا کنیم. شوهره فکر میکرد دچار نقصی هستش که نمیتونه اندازه خانمش سود بگیره و اعتماد بهنفسش کم شده بود و خانمه داشت بابت این حس شوهرش دچار عذاب وجدان میشد.
ازشون پرسیدم صبحها که برای مدرسه بیدارتون میکردن، کی و چطور بیدارتون میکرد؟ خانمه گفت بابام. میگفت دخترم پاشو صبحانهتو کامل بخور تا سرحال بری مدرسه. شوهره گفت: دیر بیدار میشدم و بابام یه روزهایی با لگد بیدارم میکرد که پاشو لباساتو بپوش که سرویست رفت و میگفت یا از سرویس جا میموندم یا توی ثانیههای آخر میرسیدم به سرویس. ترجمهی این دو الگو چیه؟ این خانم سالها با این الگوی روانی بیدار میشده که چیزهای خوب رو بدست بیاره و ترس پریدن و از دست دادن چیزی رو نداشته و این آقا سالها این مدلی بیدار میشده که از دست نده. دقیقا همون الگو اومده توی ترید کردنشون، یکی صبوره و منتظر ستاپ معاملاتیش میشه و اون یکی میگه نکنه جا بمونم و بدو بدو ترید میگیره. چون همیشه اضطراب زمانی داشته و نمیتونه زمان زیادی رو با ترید باشه و نکنه همین میزان سود رو هم از دست بدم. الان خوشبختانه توی دو اتاق مجزا توی خونهشون دارن موفق ترید میکنن و خانمه همچنان روی تایم فریم ۱۵ دقیقهست با ورژن اختصاصی خودش و شوهرش روی ۵ دقیقه ترید میکنه و نتایجش خیلی از قبلش بهتر شده و تعداد تریدهاشم خیلی بیشتر شده. هیچ دو نفری کاملا شبیه به هم نیستن.
بله، یه نوع بیدار کردن صبح میتونه برای تموم زندگی سبک بده. این سبک توی کل زندگیشون دیده میشد. این همون ناخودآگاهیه که میگم بدون روانکاو کاربلد نمیشه بهش ورود کرد. اگر مرز این زن و شوهر رو تعیین نمیکردم، هر دوشون احتمال داشت فارکس رو بذارن کنار در حالیکه آدم فارکس هستن .
حالا فکر کنید سر کلاسی باشید که چند نفر متفاوت با روانهای متفاوت با همید. دیگه سمت و سوی چراغ قوهتون روی راه خودتون نیست، روانتون هی در تلاشه که بشه یکی دیگه. توی یکی از این جمعهایی که با هم در ارتباط بودن، یه روز یکی از دانشجوهام پیام داد که فلان ستاپ رو با ۱۸۰ پیپ سود با حجم ۰.۱ گرفتم و با اینکه ۱۸۰ دلار روی یه حساب ۱۰۰۰ دلاری سود کردم ولی اصلا خوشحال نیستم آخه اون یکی دیگه دوستمون گفت منم همین ستاپو ترید کردم ولی ۱ لات و ۱۶۰۰ دلار سود کردم. خوش به حالش. میشه منم حجم معاملاتمو بالا ببرم؟ ما که سرمایههامون اندازه همه. حالا واقعیت چی بود، اینکه اون دوستشون تریدشو برام فرستاده بود و دیدم ۱۶۰ پیپ گرفته، با حجم ۰.۱ نه ۱ لات و ۱۶۰ دلار سود گرفته بود. اینم یکی دیگه از ایرادات با هم حرف زدنه. حقایق رو معمولا به هم نمیگن. بعضیهاشون فقط سودهاشونو به هم میگن، بعضیهاشون واسه اینکه چشم نخورن فقط میگن توی ضررم. اینجا، باید با هفتهی قبل خودت رقابت کنی نه هیچ کس دیگه.
تنها با هم نشستن مفیدی که سراغ دارم اینه که بعد از حرفهای شدن و داشتن سبک شخصی خودتون، میتونید با دوستای همسطح و هماستراتژیتون آخر هفتهها بشینید و درسهایی که از بازار گرفتین رو به اشتراک بذارین. بعضی از این درسها اگر توی استراتژی شما و سبک شخصیتون بگنجه، میتونه کمککننده باشه.
پس همونطور که کرونا بهمون یاد داد که هر کسی میتونه ناقل ویروس باشه و لازمه ماسک بزنیم و از هم فاصله بگیریم، اینجا هم از بقیهای که توی فاز یادگیری هستن مثل خودتون لطفا فاصله بگیرین چون ممکنه اون آدم شما رو مبتلا کنه یا شما اون آدمو مبتلا کنید.
من به همین دلایله که کلاس حضوری، خیلی نادر برگزار میکنم و توی همون کلاسهای حضوری نادر بخش عمدهای از انرژیم میره سر این موضوع که به هم ویروس منتقل نکنن.
یادگیریهای عمقی و بافاصلهای رو براتون آرزو دارم
ارادت
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.